🔻
حکایت روباه دم بریده(وضع حال جامعه ما)
✍ روباهی در حادثهای دمش را از دست داد. سایر روباهها از او پرسیدند دمات کو؟ روباه دمبریده با حیلهگری گفت که خودم قطعاش کردم! همه با تعجب پرسیدند چرا؟ تو زیباییت را از دست داده ای! روباه گفت: خیر! حالا آزادم و سبک.احساس راحتی میکنم! وقتی راه میروم فکر میکنم که دارم پرواز میکنم
🔸 روباه دیگری که بسیار ساده بود، رفت و دم خود را قطع کرد. چون درد شدیدی داشت و نمیتوانست تحمل کند، نزد روباه دمبریده آمد و گفت: تو که گفته بودی سبک شدهام و احساس راحتی میکنم ولی من درد زیادی دارم! دمبریده گفت: صدایش را درنیاور!
وگرنه تمام روز بقیه روباههابه ما میخندند! هرلحظه ابراز خشنودی کن و افتخار کن تا تعداد ما زیاد شود
🔸 در غیر اینصورت تمام عمر مورد تمسخر دیگران قرار خواهیم گرفت... همان بود که تعداد دمبریدهها آنقدر زیاد شد که بعداً به روباههای دمدار میخندیدند.
این وضع حال جامعه ماست. وقتی افراد فاسد، دزدها اختلاسگر ها و خلافکارها زیاد می شوند؛ آنگاه به افراد باشرف و باعزت میخندند و قربانی ها؛ قشر جوان و نوجوانی است که هدف این تهاجم هدفمند فرهنگیست
#رسانه_امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
#مجمع_رهروان_امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر_شهرستان_رباط_کریم
https://eitaa.com/resane_amre_be_maroof