خیریه شهدای نوفل‌لوشاتو
#اشتغال‌زایی #ارزاق بسته ارزاق همراه با میوه و اسباب‌بازی تقدیم یک مادر سرپرست خانوار و دو فرزندش ش
آخر خیابان خواجه ربیع در انتهای یکی از کوچه‌های یوسف‌زاده طبقه سوم یک ساختمان در یک فضای 50 متری مستاجرند در که میزنم دخترک می‌آید و باز می‌کند و برخلاف قدوقواره 7 ساله‌اش خوش‌زبان است و آداب معاشرت را مثل آدم‌بزرگ‌ها می‌داند، "ببخشید باید بیایید طبقه سوم، ببخشید که اینقدر پله داریم..." یکی از پلاستیک‌هارا می‌گیرد و تا درب خانه راهنمایی می‌کند، خوردنی‌جات و ارزاق و اسباب‌بازی را که به دستشان می‌دهیم خیلی مودبانه خودش و برادر 5 ساله‌اش مرتب تشکر می‌کنند، زن شرمنده است می‌نشینیم به دخترک می‌گوید چای بیاور می‌گویم لازم نیست اما دخترک می‌آورد خیلی مرتب و خانمانه، هرچندلحظه هم با زبان شیرینش می‌گوید "بفرمایید سرد می‌شود... ای وای دیدین سردشد و از دهن افتاد؟!" اسمش را میپرسم... شیدا... کلاس چندمی؟.. اول... مادرش می‌گوید شاگرد اول شده با کتک خوردن! چرا کتک میزدید؟... خب باید یاد می‌گرفت! دخترک صورت زیبایی دارد دفترش را می‌آورد، آنقدر خوش‌خط و تمیز نوشته که کمتر دیده‌ام، با رنگ‌آمیزی‌های زیبا، می‌گوید خواندن را دوست دارم خیلی، می‌گویم برایت کتاب داستان می‌آوریم، برادر 5 ساله‌اش سرش به بازی با اسباب‌بازی گرم شده اما دخترک مثل یک خانوم نشسته و صحبت می‌کند، به مادرش می‌گویم چقدر خانوم است، می‌گوید بچم بچگی نکرده هیچوقت! مادر قصه زندگی را میگوید ازینکه شوهرش بقول خودش اوستاکار بوده و گچ‌کاری میکرده و زندگی خوبی داشته اما معتاد می‌شود و کار به جایی می‌رسد که در یک اتاق زندگی می‌کنند و مردان غریبه در همان اتاق هم‌پیاله شوهرش می‌شوند و تا تعدی به زن پیش می‌روند... حالا طلاقش را گرفته و مرد یکسال است ناپیداست و زن با دو بچه دسته‌گلش به گوشه‌ای از شهر پناه آورده تا بچه‌هایش در جایی امن بزرگ شوند می‌گوید در خانه ای کار می‌کردم بخاطر کرونا گفتند نیا، گاهی پوست گوسفند می‌آورند و برای دعانویس‌ها میزنم و گاهی حبوبات بسته‌بندی میکنم... شیدا میوه‌هایی که برایشان بردیم شسته و آورده و اصرار دارد بخورم، میوه را برمیدارم و اجازه میگیرم عکس از صورت زیبایش بگیرم دلش می‌خواهد مدام حرف بزند... زن می‌گوید اگر پولی در اختیارش باشد می‌تواند خریدو فروش کند لباسی ادویه‌‌ای خوردنی‌جاتی... و درآمدی داشته باشد کمک‌هایی که برای شروع کارش جمع شده در اختیارش می‌گذاریم فعلا 5 میلیون می‌گوید خیلی خوب است و مدام دعا میکند قرار می‌شود کار را شروع کند و گزارشش را بدهد، نگرانی از آینده بچه‌ها همت زن را زیاد کرده است، وقت خداحافظی شیدا تا پایین پله‌ها می‌آید و خیلی تشکر می‌کند. این خانواده سه نفره اگر درست حمایت شوند به لطف خداوند هم زن سالم می‌ماند هم بچه‌ها فردای خوبی خواهند داشت. @kheiriyehnofel