🕊 همسرشهید: شاید برای همه تعجب آور باشد اما ما هیچگاه با هم دعوا نکردیم و اختلافی با هم نداشتیم.فرزندمان طاها مثل پدرش صبور است ولی بعضی وقت‌ها حرف‌هایی می‌زند که جگر آدم را می‌سوزاند متاسفانه موقع خاکسپاری مجید، بالای قبر بود و دیده بوده که پدرش را چطور توی قبر می‌گذارند..تا مدت‌ها در خانه دراز می‌کشید و می‌گفت بابا اینطوری خوابیده بود مدام جلوی عکس پدرش می‌نشیند و با او حرف می‌زند💔اگر چیزی بخرد می‌آورد و به مجید نشان می‌دهد همیشه میگوید: "مامان بابا کی بر می‌گردد خسته شدم"من هم می‌گویم ان شاءالله با امام زمان (عج)می آید» زمان سوریه رفتن مجید یک هفته مانده بود به رفتنش تعدادی عکس نشانم داد و گفت این عکس‌ها را روی تابوتم بچسبانید.حرف را جدی نگرفتم و سربه سرش گذاشتم.اما جدی گفت: "خواب دیدم شهید می‌شوم در معرکه ای بودم که شهید و باکری بالای سرم آمدند یکی داشت با عجله به سمتم می‌آمد که به او گفت نزدیک نشو او از ماست و من شهید شدم"»💔من هم گفتم مجید حسودیم شد چه خواب خوبی دیدی او عاقبت با اصابت گلوله به پهلو به شهادت رسید😔 شهید مجید صانعی موفق 📿 کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar