30
#مگر_شما_بزرگتر_ندارید ؟
🔵 بدیهی بود که خروجی حاصل از نشست فرماندهان ارشد سپاه با مسئولین و عناصر شناسایی واحدهای طرح و شناسایی و اطلاعات-عملیات
#لشکر۲۷ ، بخصوص نشست دوم با حضور فرمانده کل سپاه به مذاق
#همت خوش نیاید. خصوصاً از آن جهت که به نظر میرسید فرماندهان رده بالای سپاه، پس از استماع گزارشهای عناصر شناسایی و اطلاعاتی لشکر۲۷ اکنون نسبت به لغو عملیات
#والفجر۵ راغبترند، تا اجرای آن. همین امر سبب شد تا فرمانده لشکر ۲۷ با آن عناصر به سختی برخورد کند.✅
#سعید_قاسمی ؛ مسئول واحد اطلاعات-عملیات
#لشکر۲۷ در بیان خاطرات خود، از آن روزهای تلخ اینگونه یاد کرده است:👇👇
«...به روزهای پایانی ماموریتهای شناسایی در بمو رسیده بودیم، که طی دهم و دوازدهم مهرماه ۱۳۶۲ به درخواست ما، دو جلسه در قرارگاه عملیاتی نجف برگزار شد. در آن دو جلسه از طرفِ واحدهای اطلاعات عملیات و طرح و شناسایی
#لشکر۲۷ من، مجید زادبود، حسین اللهکرم، اصغر جعفری، محمد جوانبخت، حجتالله معارفوند، محمد مرادی، مهدی براتی و احمد استادباقر حضور داشتیم. مدیریت جلسه اول به عهده علی شمعخانی بود که سرهنگ علی صیاد شیرازی، غلامعلی رشید و عزیزجعفری هم او را همراهی میکردند. جلسه دوم در قرارگاه نجف را، خود محسن رضایی مدیریت کرد که آقایان شمعخانی، رشید، صفوی، رفیقدوست و جعفری هم در آن حضور داشتند. طی این جلسه دومی؛ بچههای ما به خصوص حسین اللهکرم و خودِ من، حرفهایمان را کامل زدیم. ما مشکلات اجرای عملیات در منطقه کوهستانی بمو و پیچیدگیهای آن را موبهمو و جزء به جزء تشریح کردیم. اینکه اگر به هر دلیلی عملیات ضربه ببیند، فاجعه بزرگی رخ خواهد داد.☝️ بچههای ما به صورت غیرمستقیم میخواستند آقای شمعخانی و صیاد شیرازی را متقاعد کنند که اجرای عملیات در این منطقه به صلاح نیست. گویا بعد از خاتمهی همان جلسه، آقای شمعخانی خطاب به مجید زادبود و احمد استادباقر گفت: این حرفهایی که زدید درست، امّا این را هم بدانید؛ در نهایت این ما هستیم که تصمیم میگیریم در این محور عملیات بشود، یا نشود. پس بهتر است شما بروید و به کارهایتان ادامه بدهید، تا ما بگوییم چهکار باید بکنید.👌
لحن صحبتها و تعابیر بهکارگرفته شده توسط آقای شمعخانی، تاثیر بدی روی روحیه زادبود و استادباقر گذاشت و آنها را خیلی برآشفته کرد. این را وقتی فهمیدم که این دو نفر آمدند و همین موضوع را به من هم گفتند. من هم بعد از شنیدن حرفهایشان به آنها گفتم: فعلاً آرام باشید تا ببینید
#حاج_همت در این مورد چه نظری دارد!
بعد به اردوگاه لشکر در قلّاجه رفتم تا هم گزارش آن جلسه را به حاجی بدهم و هم از او کسب تکلیف کنم. وقتی همهی حرفهای بچهها را به
#همت انتقال دادم، خیلی عصبانی شد و به من گفت: 👇👇
ببینم سعید؛ شما اصلاً با اجازهی چه کسی این حرفها را به محسن رضایی زدید؟ اصلاً این مسائل چه ربطی به شما داشت؟ گفتم: حاجیجان؛ ما که سر خود نرفته بودیم، بعد از جلسهی اولی که خودت را هماهنگ کرده بودی، از طرف قرارگاه نجف ما را خواستند و گفتند بیایید حرفهایتان را به آقا محسن بگویید. ما هم رفتیم و بچهها حرفهایشان را به او گفتند. با حالتی برآشفتهتر گفت:
غلط کرده هر کس این حرفها را به محسن زاده!
گفتم: حاجیجان؛ من که به شما گفتم؛ این بچهها سرخود به آنجا نرفتند، قرارگاه احضارشان کرده بود.
گفت: خیلی بیجا کردهاند؛ مگر شما بزرگتر ندارید؟
گفتم: معلوم است که داریم.
گفت: خُب؛ پس اگر اینطور است، چه لزومی داشت پیش محسن و شمعخانی بروید؟
میآمدید به من میگفتید که محسن و شمعخانی خواستار جلسه با ما شدهاند، آنوقت خودم میرفتم و میدانستم جواب آن آقایان را چطوری بدهم...»☝️
#عملیاتوالفجر4کوهستان_آتش🔥
کانال شهیدمحمدابراهیمهمت👇
https://eitaa.com/kheiybar