خشتـــ بهشتـــ
💠💌💠💌💠💌💠 💠 خطبه ۱۰۰ نهج‌البلاغه؛درباره پيامبر و خاندان او (نوشته‌اند كه اين سخنراني را در جمعه سوّم ا
💟🌀💟🌀💟🌀💟 💟 خطبه ۱۰۱ نهج‌البلاغه؛خبر از حوادث ناگوار ستايش خداوندي را كه اول هر نخستين است و آخر هر گونه آخري، چون پيش از او چيزي نيست بايد كه ابتدايي نداشته باشد، و چون پس از او چيزي نيست پس پاياني نخواهد داشت، و گواهي مي دهم كه جز او خدايي نيست، و خدا يكي است، آن گواهي كه با درون و برون قلب و زبان، هماهنگ باشد. اي مردم! دشمني و مخالفت با من شما را تا مرز گناه نراند، و نافرماني از من شما را به پيروي از هواي نفس نكشاند، و به هنگام شنيدن سخن من، به گوشه چشم، يكديگر را ننگريد. خبر از حوادث خونين آينده سوگند به آنكس كه دانه را شكافت، و جانداران را آفريد، آنچه به شما خبر مي دهم از پيامبر امين (ص) است نه گوينده دروغ گفت و نه شنونده ناآگاه بود گويا مي بينم شخص سخت گمراهي را كه از شام فرياد زند و بتازد و پرچمهاي خود را در اطراف كوفه بپراكند، و چون دهان گشايد، و سركشي كند، و جاي پايش بر زمين محكم گردد، فتنه فرزند خويش را به دندان گيرد، و آتش جنگ شعله ور شود، روزها با چهره عبوس و گرفته ظاهر شوند و شب و روز با رنج و اندوه بگذرند. و آنگاه كه كشتزار او به بار نشست، و ميوه او آبدار شد، و چون شتر مست خروشيد، و چون برق درخشيد، پرچمهاي سپاه فتنه از هر سو به اهتزاز درآيد، و چونان شب تار و درياي متلاطم به مردم روي آورند. از آن بيشتر، چه طوفانهاي سختي كه شهر كوفه را بشكافد، و چه تندبادهايي كه بر آن وزيدن گيرد، و به زودي دستجات مختلف به جان يكديگر يورش آوردند، آنها كه بر سر پا ايستاده اند درو شوند، و آنها كه بر زمين افتادند لگدمال گردند. 💟 🌀 💟 💟🌀💟🌀💟🌀💟