" شرح آن دلباختگان وادے " گزارش وضعیت جنگ و حوادث نزدیک به آن سپس مسلم بن عو سجه برخاست و عرض کرد:آیا ما تورا چنین تنها بگذاریم و از نزد تو برویم؛در حالی که اینچنین دشمن تورا محاصره کرده است؟نه،به خدا سوگند!خدا چنین روزی را به من ننمایاند.من به یاریت می پردازم،تا نیزه ام را در سینه آنها بشکنم تا هنگامی که قبضه شمشیر در دستانم هست،بر آنان فرود آورم و اگر سلاحی نداشته باشم،سنگ بپرانم،واز تو جدا نمی شوم مگر این که پیش از تو بمیرم. راوی می گوید:سعید بن عبدالله حنفی برخاست و عرض کرد:نه،به خدا سوگند!یا بن رسول الله!هرگز تو را تنها نمی گذاریم،تا خداوند بداند ما سفارش فرستاده اش، محمد را درباره تو عملی کرده ایم. من اگر بدانم در راه تو کشته خواهم شد،سپس زنده و سوزانده خواهم شد و [خاکستر]مرا به باد می دهند و این کار را هفتاد بار با من انجام می دهند، تو را رها نخواهم کرد تا آن که در رکاب به اجل خود برسم چگونه چنین نباشد که این مرگ،آنی است؛ولی در پس آن کرامتی است که هیچ گاه زوال ندارد. ✍برگرفته‌ازڪتاب‌ نشردهید🏴 .