میگفت:من روم‌نمیشه تو سوریه پیش دوستام بهت بگم دوست دارم بهش گفتم‌:تو بگو یادت باشه من خودم یادم میوفته که دوستم داری موقع اعزام از پله ها پایین میرفت و تند تند میگفت یادت باشه یادت باشه منم‌میگفتم یادم هست یادم هست ✅ما را در ایتا دنبال کنید. یادی از شهداء و رزمندگان لشکر ویژه۲۵ کربلا 👇 @khete_mobarak