بسم الله و الحمدلله
بسم رب الشهداء
🏴🏴🏴
روز ششم، روضه ششم
🌑 حبیب که باشی
محبوبت که حسین باشد
قوم و قبیله ات را هم عاشق میکنی
اذن گرفت از مولایش که برود و بنی اسد را هم به این محفل انس دعوت کند
🌑 حبیب بن مظاهر اسدی
چشمهایش از حرارت عشق حسین میدرخشید، آنقدر که جرقه نورش، صاعقه ای شد که عشیره اش را هم شیدای محبوبش کرد.
عشق اگر در پستوی دلت بماند و همه گیر نشود
اگر سرایت نکند و آتش بر جانها نزند
اهل عالم از سرمای بی عاری و رخوت احساس، یخ میزنند.
🌑 ابراهیم را عشق به آتش کشاند و حبیب را شور و شیدایی معشوق به کرب و بلا
آتش گلستان شد و از زمین و آسمان نینوا، اما تیر میبارید و عطش بر جانها چنگ میزد.
🌑 نه گمان کنی، آب بهانه عطش بود
از فرات تشنه بپرس که هنوز از عطش وصال لبهای علمدار، میخروشد و سیل اشک روان میکند
عطش بر جانها چنگ میزد اما تشنگی
ان الله شاء ان یراک قتیلا بود که دلها را به تمنای شربت نوشین شهادت، بیقرار کرده بود.
🌑 نه گمان کنی فقط حبیب و مسلم بن عوسجه به آب زده بودند که به حسین برسند
همه مبتلا بودند
باور نداری، یتلظی علی اصغر را بر دستان پدر ببین که خونش را هدیه آسمان کرد که سیراب شوند عرشیان و شرابا طهورای وصال، کروبیان را هم به رقص و سما وادارد.
🌑 حبیب که باشی
در دنیایی که حقیقت را به مسلخ میبرند، مبشر شهادت میشوی برای عشیره ات
و چنان هم کیشانت را رسوای خواستن و تمنای حسین میکنی، که عبدالله بن بشیر را به وجد آوری و رجز خوان کنی که:
قَدْ عَلِمَ الْقَومُ اِذ تَواكلوُا وَاَحْجَمَ الْفُرْسانُ تَثاقَلُوا
اَنِّی شجاعٌ بَطَلٌ مُقاتِلٌ كَاَنَّنِی لَیثُ عَرِینٍ باسِلٌ
"حقیقتا این گروه آگاهند ـ در هنگامی كه آماده پیكار شوند و هنگامی كه سواران از سنگینی و شدت امر بهراسند، ـ كه من [رزمندهای] شجاع، دلاور و جنگاورم، گویا همانند شیر بیشهام."
🌑 حبیب که باشی
قلب امام زمانت را مسرور میکنی از همراه بودنت و فرج را نزدیک میکنی
یار میشوی و بار سبک میکنی و با تو ظهور ممکن میشود
و امام و مقتدایت بر تو ظاهر میشود
یا سر بر زانویش میگذاری و به یک شهادتین میهمان ملائکه میشوی
یا سر در راه قدمش مینهی و چشم بر جمالش میدوزی.....
التماس دعای فرج
✍ مریم اشرفی گودرزی
💻 خیمه گاه ولایت
«کانال رسمی
#عاکف_سلیمانی»
◀️ با کانال تخصصی
#خیمه_گاه_ولایت از اوضاع سیاسی و امنیتی ایران و جهان باخبر شوید👇
✅
http://eitaa.com/kheymegahevelayat