#خاطرات_امیر_عبداللهیان #پارت_بیست_و_پنجم
نقش آقای دکتر صالحی، وزیر خارجه وقت، در آن مقطع حساس و خیلی پررنگ و مفید بود. یکی از مواردی که در حاشیه و متن اجلاس به ما کمک کرد حضور دائمی ایشان در اتاقی در هتل«محل نشست» بود. در طول مدت اجلاس، ایشان در اتاقی مستقر شد و حتی شبها را هم در هتل ماند.
چون گفتگوها، گاه بسیار پر تنش بود و امکان داشت آداب و نزاکت دیپلماتیک در جلسه رعایت نشود، نمیتوانستیم ریسک کنیم و از وزیرخارجه بخواهیم اداره جلسه را برعهده بگیرد. حضور ایشان در افتتاحیه و اختتامیه قابل قبول بود؛ اما در بقیه ساعات جلسه منطقی نبود. آقای دکتر صالحی در تمام مدت اجلاس در هتل حضور داشت تا اگر لازم شد هیئتی با ایشان ملاقات کند، گفتگویی شود، یا بخواهیم از ایشان مشورت بگیریم، در دسترس باشد.
با همه این فراز و نشیب ها، بعد از حدود 3 شبانه روز، معراضین توانستند به یک بیانیه واحد برسند. نوشتن آن بیانیه ساعتها گفتگو و وقت و انرژی برد. کار را گروه های سوری انجام میدادند. ما هم تلاش میکردیم بستر را برای گفتگو تسهیل کنیم. نمیخواستیم به نفع یا علیه هیچ گروهی عمل کنیم.
درباره آقای بشار اسد نکته ای را باید در نظر داشت. ایشان در مقاطع مختلف نشان داده بود که اگر برای مقابله با رژیم صهیونیستی، کشوری یا گروهی از محور مقاومت مثل حزب الله لبنان نیاز به کمک تسلیحاتی داشته باشد، از آن دریغ نمیکند. با این وجود وقتی بحران سوریه شروع شد، ما در بعضی سطوح نگرانی هایی داشتیم. به دلیل ساختارهای سیاسی خاص و وجود حکومت های خاندانی، عشیره ای، سلطنتی، درکشورهای عربی اساسا نقش رهبران کاریزماتیک در این جوامع خیلی مهم است و این رهبران هستند که همه اجزای کشور را به هم متصل نگه میدارند.
اگر به هر دلیل اینها نباشند، موجودیت کشورها دچار چالش میشود. آن زمان در بین برخی کارشناسان ایرانی این نظر وجود داشت که آقای بشار اسد متفاوت از پدرش مرحوم حافظ اسد است. برخی تحلیلگران ما اعتقاد داشتند چون او از جمله رهبرانی نیست که تجربه جنگ و عبور از بحرانهای سخت را داشته باشد، درمورد میزان مقاومت او باید نکران بود.
به هرحال ایشان یک چشم پزشک و تحصیلکرده اروپاست که تجربه زیادی در کشورداری و حکمرانی نداشته است. شاید نباید انتظار داشت بحران را به شکل موثری مدیریت کند. واقعیت این است که من از جهت خیلی نگران در اوایل بحران نگران بودم و آن را در برخی جلسات داخلی بیان میکردم. اولا؛ ما نقش رهبری را در سوریه مهم میدیدیم. ثانیا؛ احساس میکردیم رهبری بشار اسد با سابقه چشم پزشکی ممکن است یکی از نقاط آسیب پذیر باشد. اما در عمل دیدیم آقای بشار اسد خیلی محکم و قوی بحران ایستاد.
در اوج بحران سفری به سوریه داشتم که در دیدار با آقای بشار اسد به ایشان گفتم خوب است خانواده شما برای استراحت سفری به ایران بیایند و چند روز در تهران، اصفهان و... استراحت کنند. آقای بشار اسد در پاسخ به چند نکته اشاره کرد. ایشان گفت من موقعیت سوریه در ایستادگی مقابل بحران کنونی را علاوه بر عوامل مختلف داخلی، مدیون امام خامنه ای میدانم؛ و خیلی علاقه دارم ایشان را یکبار از نزدیک ببینم. علاوه بر آن، در اوپا که درس میخواندم، به همراه خانمم یک بار به رستوران های اروپایی میرفتیم؛ و ذائقه مان با غذاهای ایرانی مانوس است. خیلی دوست دارم درخیابان های تهران قدم بزنم و سرزده به رستوران بروم. ولی واقعیت این است که با توجه به شرایط سوریه و در اوج مقاومت مردم در برابر تروریست ها، الآن زمان مناسبی برای این کار نیست. یکی از ویژگی های آقای بشار اسد تا قبل از بحران، که الآن هم آن را حفظ کرده، این است که ناگهان بدون اینکه دوربین یا سناریوی از قبل طراحی شده باشد، با خانواده اش وارد یکی از رستورانهای شهر میشد و می نشست و با مردم غذا میخورد. بشار اسد میگفت همسرم را مامور کرده ام، به خانواده شهدا سر بزند و عهد بسته ایم که تا پایان بحران از کنار مردم جدا نشویم. مخاطبان محترم خیمه گاه ولایت، برای تایید این مطالب، میتوانید به خاطرات شهید حاج حسین همدانی که در کانال خیمه گاه ولایت منتشر شده است رجوع کنید.
امیرعبداللهیان در ادامه توضیحات خود میگوید: اما چرا این مطالب را با آقای بشار اسد در میان میگذاشتم؟ پاسخ روشن است. وقتی ما از آقای بشار اسد صحبت میکنیم، از متحد خود سخن میگوییم. ما نمیخواستیم روشی در پیش بگیریم که آقای بشار اسد احساس کند سیاست دوگانه داریم. این رویکرد رهبری معظک نظام بود و سردار سلیمانی هم همواره بر آن تاکید داشت. اوایل درگیری و بحران، یکی از مقامات غربی، به امیر عبداللهیان گفته بود که اوایل ما خیلی تلاش میکردیم بفهمیم پشت پرده سخنان رهبری ایران چیست؟ اما بعد از سالها به این نتیجه رسیدیم که صادق تر و صریح تر از رهبری ایران در دنیا وجود ندارد.