امروز هر جا منبر بروم، فريضه‌ی لازمه‌ی خودم مي‌‏دانم كه راجع به امام‏ زمان علیه‌السّلام صحبت كنم؛ زيرا كه به عقيده‌ی من غریب‌ترينِ دوازده امام امام‏ زمان علیه‌السّلام است. با اين‌كه امام حيّ ماست، با اين‌كه وليّ امر خداست و اكنون سر سفره‌ی او هستيم، «وَ بِيُمنِهِ رُزِقَ الوَرَي وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الأرضُ وَ السَّماءُ»، آن ‌قدري كه بايد براي او شعار داده شود، آن ‌قدري كه او بايد در دل‌‌ها بيايد و در مغزها و فكرها متمرکز بشود، آن‌قدرها نمي‌‏شود! و اين بزرگترين غربت براي آن حضرت است و در معنا ندای «هَل مِن ناصِرٍ يَنصُـرُنِي وَ هَل مِن ذابٍّ يَذُبُّ عَنِّي» او بلند است! من فريضه‌ی لازمه‌ی خودم مي‌‏دانم، به همان مقدار اندكي كه بلد هستم و با زبان الكني كه دارم و با كميِ ‏لياقتي كه دارم و متناسب با افكار اكثريت شنوندگانم، برای او داد بکشم و برای او فریاد بزنم.