باز هم در حـرمـت میل گـدایی دارم شب و روزم هوس کـرب و بلایی دارم محشری از اثر ذکر تو در جان بر پاست که چنان صـور به دل آه رسایی دارم کعبه یک سنگ نشان است  برای دگران من به سوی حرمت قبله نمایی دارم منزلم روضه ی تو، مقصد من روضه توست بین صحرای غمت  سعی و صفایی دارم بس که در روضه ی تو  اشک نمک گیرم کرد پرم از شور  و در این پرده نوایی دارم دل و جان و تن و روحم به فدای تو حسین به هوا خواهی خونت شهدایی دارم جانم ارزانی این داغ گران روضه بخوان پای سودای غمت  پیش بهایی دارم پیر هرگز نشوم بر سر خوان تو حسین من که در کاسه چشم  آب بقایی دارم گـر مسلمانم و گـر کافر و گـر ترسایم قبله ام روی حسین است خدایی دارم جای تلقین به لحدم، روضه بخوانند ای کاش چون رسد نام تو گـوش شنوایی دارم : 💔 شـب جمعسـت بیاحال مرا حیران کن تو کریمی بدیهای مرا پنهان کـن سـر لطفت نظری بر دل زارم انداز یک شبی کرببـلایت تـو مرا مهمـان کن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌