وقت غسلت به لبم آمده جانم، زهرا
زخمهای بدنت، برده امانم زهرا
سرخ شد صورتِ آبی که چکید از بدنت
چه سرت آمده بانوی جوانم، زهرا؟
تا سحر خیره به رویت شدم و آب شدم
بد سرت خورده به دیوار، گمانم زهرا
ذکر می گفتم و دستم به پرت خورد آرام
بند آمد وسط ذکر، زبانم زهرا
بازوی لاغرت اینقدر ورم کرده چرا؟
با که گویم من از این داغِ گرانم زهرا؟
آستین بین دهان کردم و فریاد زدم
زخم مسمار، درآورد فغانم زهرا
کاشف الکرب دلم، چوبه ی تابوتت را
بر سر شانه گذارم؟ نتوانم زهرا
پیش قبرت به روی خاک زمین میافتم
میروی از بر من یار کمانم زهرا؟
پدرت آمده اما بدنت را آخر
با چه رویی به پیمبر برسانم زهرا؟
خاک با دست خودم بر بدنت میریزم
حق بده که به لبم آمده جانم زهرا
خوشیِ بعد تو را، فاتحه اش را خواندم
تا ابد یاد غمت، فاتحه خوانم زهرا
#نـوكــر_نـوشـت:
#زهرا_جان💔
داخل قبرم ولی قبر خودم را کنده ام
جان حیدر فاطمه برخیز و من را خاک کن
#صلي_الله_عليڪ_ياسيدناالمظلوم_ياابا_عبدالله_الحسين
شهادت
#حضرت_فاطمه_ی_زهرا سلام الله علیها بر تمام شیعیان تسلیت باد 😭🏴
🏴
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
#پیج_جهانی_خیمه_کاه_حیدری_محمدیه_نایین