۞﴾﷽﴿۞ ღ حسين قافله ات نيّتِ سفر دارد تو ميروۍ و خدا از دلت خبر دارد براۍ بدرقه اُمّ البنين هم آمده است به جاۍ مادرتان دست بر ڪمر دارد مسيرتان،زياد است و دخترت ڪوچڪ براۍ دختر تو اين سفر خطر دارد براۍ قاسم از اينجا زره ببر آقا براۍ پيڪر او سنگها شرر دارد ميان قافله ات جا ڪه هست بازينب بگو ڪه چادر و معجر اضافه بر دارد