⭕کور است چشم فتنه دگر وا نمی‌شود آن سوی آب رفته و از ما نمی‌شود از بس خیال خام به سر پرورانده اید حرف امام در دلتان جا نمی‌شود دلمرده است آمده در جنگ با ولی این مرده از مسیح هم احیا نمی‌شود از بس که کام ملت ما تلخ کرده ‌اید شیرین دگر زگفتن حلوا نمی‌شود اندیشه‌ها عقیم وسترون بهارتان حوض شما به معجزه دریا نمی‌شود ز آغاز هم دریغ بصیرت نداشتید رهرو اسیر این همه اما نمی‌شود با رهبری هر آن که ستیزد حرامی است پس با حرام لقمه مدارا نمی‌شود...