3️⃣ سوم، ادا كنى به سوى مخلوق حق آنها را تا ملاقات كنى خداى سبحان را پاكيزه كه نبوده باشد بر تو دنباله‌اى. (يعنى حقى از كسى به عهده تونباشد.) 4️⃣ چهارم، آنكه روى آورى به سوى هر فريضه كه بر تو است كه ضايع كردى آن را، پس ادا كنى حق آنرا. 5️⃣ پنجم، روى آورى به سوى گوشتى كه روييده شده است بر حرام، پس آب كنى آن را به اندوه ها تا بچسبد گوشت به استخوان و روييده شود بين آنها گوشت تازه. 6️⃣ ششم، آنكه بچشانى جسم را درد فرمانبردارى، چنانچه چشاندى آن را شيرينى نافرمانى.» 🌷🌷اين حديث شريف مشتمل است اوّلا بر دو ركن توبه كه «پشيمانى» و «عزم بر عدم عود» است. و پس از آن، بر دو شرط مهم قبول آن كه «ردّ حقوق مخلوق» و «ردّ حقوق خالق» است. انسان به مجرد آنكه گفت توبه كردم، 🔺از او پذيرفته نمى‌شود. 🟢🍃سان تائب آن است كه هر چه از مردم بنا حق برده ردّ به آنها كند، و اگر حقوق ديگرى از آنها در عهده اوست، و ممكن است تأديه يا صاحبش را راضى نمايد، قيام به آن كند. و هر چه از فرايض الهيه ترك كرده، قضا كند يا تأديه نمايد، و اگر تمام آنها را ممكنش نيست، قيام به مقدار امكان كند. بداند كه اين‌ها حقوقى است كه از براى هر يك از آنها مطالبى است، ⚪️🍃و در نشئه ديگر از او به اشق احوال [مطالبه‌] مى‌كنند، و در آن عالم راهى براى تأديه آنها ندارد جز آنكه حمل بار گناهان ديگران را كند و ردّ اعمال حسنه خود را نمايد. پس، در آن وقت بيچاره و بدبخت مى‌شود و راهى براى خلاص و چاره براى استخلاص ندارد. ⚫️🍃اى عزيز، مبادا شيطان و نفس امّاره وارد شوند بر تو و وسوسه نمايند و مطلب را بزرگ نمايش دهند و تو را از توبه منصرف كنند و كار تو را يكسره نمايند. بدان كه در اين امور هر قدر، و لو به مقدار كمى نيز باشد، اقدام بهتر است. اگر نمازهاى فوت شده و روزه‌ها و كفّارات و حقوق خدايى بسيار است و حقوق مردم بيشمار است، گناهان متراكم است و خطايا متزاحم، از لطف خداوند مأيوس مشو و از رحمت حق نااميد مباش كه حق تعالى اگر تو به مقدور اقدام كنى، راه را بر تو سهل مى‌كند 🔺و راه نجات را به تو نشان مى‌دهد. 🟢🍃بدان كه يأس از رحمت حق بزرگترين گناهى است كه در نفس گمان نمى‌كنم هيچ گناهى بدتر و بيشتر از آن تأثير نمايد. انسان مأيوس از رحمت چنان ظلمتى قلبش را فرا بگيرد و چنان افسارش گسيخته شود كه با هيچ چيز اصلاحش نمى‌توان نمود. مبادا از رحمت حق غافل شوى و گناهان و تبعات آن 🔺در نظرت بزرگ آيد. ⚪️🍃رحمت حق از همه چيز بزرگتر و به هر چيز شامل است: «داد حق را قابليت شرط نيست» [3] تو از اوّل چه بودى؟ در ظلمت عدم قابليت و استعدادى نيست، حقّ جلّ و علا بى استحقاق و استعداد و بدون سؤال و سابقه دعا تو را نعم وجود و كمالات وجود بخشيد، بسط بساط نعم غير محصوره و رحمت هاى غير متناهيه فرمود، و تمام موجودات مسخر تو كرد، 🌷🍃اكنون هم از عدم صرف و از نابودى محض حالت بدتر نشده. خداوند وعده رحمت داده، وعده مغفرت فرمود، تو يك قدم پيش بيا و به سوى درگاه قدس او قدم گذار، او خود از تو با هر وسيله‌اى هست دستگيرى مى‌فرمايد. و اگر نتوانستى تأديه حقوق او كنى، از حقوق خود مى‌گذرد، و حقوق ديگران را اگر نتوانستى تأديه نمايى، جبران مى‌فرمايد. 🥀پاورقی [1] نهج البلاغة، ص 1271، «حكمت»، 409. [2] ابو الحسن محمد بن حسين بن موسى، مشهور به شريف رضى، (406- 359) از بزرگان و مشاهير دانشمندان شيعه وى شاگرد شيخ مفيد بود و شيخ طوسى و ديگران از او روايت كرده‌اند در فنون ادب و بلاغت سر آمد ديگران بود و در ديگر علوم اسلام نيز حظّى وافى داشت. زهد و مناعت وى زبانزد بود. پس از پدرش نقابت سادات بدو مفوض گرديد. از آثار اوست: انشراح الصدر، خصائص الائمة، تلخيص البيان عن مجازات القرآن، مجازات الاثار النبوية مهمترين و مشهورترين يادگار او «نهج البلاغة» است. [3] «چاره آن دل عطاى مبدليست‌ داد او را قابليت شرط نيست» مثنوى، دفتر پنجم، بيت 1537. https://eitaa.com/khoban72