🔺زیر عکس نوشته بود شهید عباس دانشگر، رفتم سراغ بقیه عکسها او و وصیتنامهاش.
📜وصیتنامه شهید عباس دانشگر واقعاً عجیب و پرمحتوا بود. با خواندن وصیتنامه به عظمت روحی این شهید پی بردم.
🌷🍃از آن روز با او رفيق شدم. هر وقت تنها میشوم با او خلوت میکنم. شبها باهاش حرف میزنم تا خوابم ببرد. تا به حال چند کار خیر به نیتش انجام دادهام. از جمله ظهرها در مسجد اذان میگویم و هر ماه مبلغی از حقوقم را کنار میگذارم و به نیازمندان کمک میکنم.
🟢🍃من اهل شیراز هستم. با پرس و جو شماره پدر شهید را پیدا کردم و با او تماس گرفتم و خوابم را تعریف کردم. متوجه شدم تنها من نیستم که چنین خوابی را دیدهام.
⚪️🍃بعد از دو هفته، پدرش کتاب اذان صبح به وقت حلب با تعدادی عکس شهید را برای من فرستاد. من با سیره و سبک شهید بیشتر آشنا شدم و خدا را شکر که او را به عنوان دوست خود انتخاب کردم.
🌷🍃(به نقل از دوست شهید، سیدجعفر یزدیانی)
📗منبع: کتاب آخرین نماز در حلب