🔺بدون آنكه آلت مخصوصه در آن مدخليت داشته باشد. 🥀🤍فرضا كه به حسب لغت و عرف هم مجاز باشد، در معانى و حقايق اين تقيدات نيست و به حسب عقل صادق است. و ما در باب اسماء و صفات بحث لغوى نداريم، و مقصود اثبات نفس حقايق است گرچه لغت و عرف با آن مساعد نباشد. 💚🍃پس، گوييم كه حقيقت «كلام» اظهار ما في الضمير است، چه با آلات حسيه يا غير آن باشد، و چه كلام از مقوله صوت و لفظ و هواى خارج از باطن باشد يا نباشد. و «كلام» به حسب اين حقيقت از اوصاف كماليه وجود است 🔺زيرا كه ظهور و اظهار از حقيقت وجود و به حقيقت وجود است، 🥀🤍و هر چه وجود رو به كمال و قوّت رود، ظهور و اظهارش بيشتر گردد، تا به افق اعلى و مقام اسناى واجبى رسد كه نور الانوار و نور على نور و ظهور على ظهور است، و به فيض مقدس اطلاقى و كلمه «كن» وجودى اظهار آنچه در غيب مقام واحديت دارد كند، و به فيض اقدس و تجلى ذاتى احدى اظهار غيب مطلق و مقام لا مقامى احديت فرمايد. 💚🍃و در اين تجلى احدى متكلم ذات مقدس احدى، و كلام فيض اقدس و تجلى ذاتى، و سامع اسماء و صفات [است‌]، و به نفس آن تجلى، تعينات اسماء و صفات اطاعت نموده تحقق علمى پيدا كنند. 🥀🤍و در تجلى واحدى به فيض مقدس، متكلم ذات مقدس واحدى مستجمع جميع اسماء و صفات، و كلام نفس تجلى، و سامع و مطيع در تحقق اعيان علميه لازمه اسماء و صفات [است‌] كه به امر «كن» تحقق عينى پيدا كنند: فإذا قال لكلّ عين أراد إيجادها: كن، فيطيع الأمر الالهيّ، فيكون و يتحقّق. [1] 🔺و شواهد سمعيه در اين باب بسيار است كه به ذكر آنها نپرداختيم. و الحمد للّه أوّلا و آخرا. 🥀پاورقی [1] «پس هر گاه به چيزى كه اراده تحقق آن را كرده است بگويد: باش. آن چيز فرمان الهى را اطاعت كرده موجود و محقق گردد.»