تا چند عُمر در هَوَس و آرزو رود ای کاش! این نفس که برآمد فرو رود مهمان‌سراست خانهٔ دنیا که اندر او یک روز این بیاید و یک روز آن رود بر کام دل به گردش ایّام دل مبند کاین چرخ کج‌مدار نه بر آرزو رود آن‌کس که سر به جیب قناعت فرو نبرد بگذار تا به چاه مَذلَّت فرو رود از بهر دفع غم به کسی گر بری پناه هم غم به‌جای ماند و هم آبرو رود آن آبروی چو جوی بُوَد، رنج و غصه سنگ سنگش به‌جای ماند و آبش ز جو رود ای گل! به دست‌‌مال هوس‌پیشگان مرو مگذار تا ز دست تو این رنگ‌ و بو رود کردیم هر گناهی و از کرده غافلیم ای وای! اگر حدیث گُنه روبه‌رو رود امروز رو نکرد به درگاه حق «سنا» فردا به سوی درگه او با چه رو رود