#پای_منبر
روایت شده که زنی مسیحی لبنانی ، فرزندی فلج داشت و از همه پزشکان قطع امید کرده بود. به او گفته بودند که شخصی در شام ، هر حاجتی بخواهی میدهد. به او رجوع کن.
عاقبت به حرم حضرت رقیه سلام الله علیها میرود.
وقتی ماجرای حضرت را میشنود،آنقدر گریه میکند تا بیهوش میشود.
در عالم رویا، دختر کوچک و نورانی به سمتش آمده و میگوید : برخیز! دخترت در هتل منتظر توست.
وقتی بیدار میشود، فورا به هتل میرود و میبیند دخترش به سمت او می دود.
دختر با اشک فراوان میگوید:
مادر ! دختر کوچکی به اتاقمان آمد و به من گفت پاشو با من بازی کن و من توانستم بلند شوم.
این معجزه بانوی سه ساله ، بارها ذکر شده
حاج آقا یوسفی