یه روز تا سحر رفتیم حرم
روبروی گند طلای اقا
غرق خواب بودم دیدم صدای داد و بیداد میاد چشمامو باز کردم دیدم
آقام اومده...
فلج مادرزاد رو شفا داده((:
همون بچه ایی که تا سال ها، روزها، ماه ها، نمیتونست راه بره حرف بزنه
حالا میدوید، مادرشو صدا میزد ((:
از آن روز دلم همونجا جلوی گنبد طلا موند و چشم انتظار روزی که دل ماهم شفا پیدا کنه...💔
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#امان_زمان