از گردنم وا می‌کنم رنگین کمان را شاید مرمت کرد زخم آسمان را ماه و ستاره _این طلای گوشواره_ وا می‌کنم از گوش‌هایم کهکشان را در چشم مادر سکه سکه برق شادی‌ست آورده همراه خودش ذوقی عیان را زنجیر عقد خواهرم زیباست، دریاست از گردنش برداشت باری بی‌کران را ما پشت سنگرها جلوداریم هربار تاریخ را دیدی؟ بخوان رزم زنان را لالایی گهواره‌ها شعری حماسی‌ست هر شب تکان دادیم تقدیر جهان را شاید همین، یک روز دستم را بگیرد وا می‌کنم از دست‌ خود، شوقی گران را ✍ عاطفه جوشقانیان 👇 @khodaye_man313