من توی همچین فضایی بزرگ شدم وقتی که به سن نوجوانی رسیدم وقتی می دیدم دوستام با مانتو میان بیرون بعد من با چادرم خیلی ناراحت می شدم خیلی احساس سرکوب می کردم احساس می کردم از اونها پایین ترم یا صدام میکردن عقب مونده و بهم میگفتن تو املی بی کلاسی تو با چادر میای بیرون عین ننه بزرگهایی توی اون سن خیلی سرکوب میشدم و غصه میخیوردم از طرفی هم جو خونه جوری نبود که بشه این حرفها رو به کسی بگم یا ظاهرم رو عوض کنم شرایط بدی داشتم از طرفی خانواده ام زیر بار هیچ تغییری نمیرفتن و از طرفی دلم میخواست به مد روز بگردم ادامه دارد کپی حرام