🖤🖤🖤 قلمم سخنی دارم باتو... شک دارم تاب وتحمل داشته باشی ... روزگار خود، هر روزش صفحه ا ی، ماندنی، خواهد بود تا روز قیامت ... میخواهم بنویسی برایم ... حک کن ... روزگار غریبی است ای خدا ... وامشب و فرداها غریب تر ... لبهایم میگوید از حسین ... کاش میشد جوهر قلمم ... بود خون در رگهای من روسیاه .. اما افسوس ... جوهر قلمم شده اشک چشمم ... مینویسد قلم ... تاب وتحمل میرود از صاحب قلم ... هربار که مینویسد از حسین ... فقط میگوید ای خداااا.... حزن واندوه میاد به سراغ قلم ... غبار غم می آید به دل قلم ... میسوزد وبا سوز مینویسد ... تن بی سر و بی دست ابالفضل العباس ... خلاصه کرد غیرت مردانگی را ... تن بی سرو بی دست حسینم ... خلاصه کرد عشق مولا به خدا را ... شدم حیران ومیشوم حیران تر ... با اسم مبارک زینب ، زهرا ... غوغا میکند اسم بانوی کربلا ... خلاصه کرد شجاعت را دخت علی ... قلمم شد حیران و حیران تر ... روزگارم شد آهی ازدل... پشت هر غمش گفت ... امان از دل زینب س ... لرزه آمد به سراغ این قلم ... شک ندارم نوشت با اشک ... به کدامین گناه گوشواره از گوشت کنده شد ؟؟؟ کنده شد صفحه ی روزگارم ... کاش اشک هایم میشد خود باران ... شستشو میداد این صفحه ی غم را ... مشک پر میکردم از این آب غم ... میبردم تا خود کربلا ... میگرفتم از بابات حسین ... زیارت قبر کوچکت را ... مشک را خالی فرات کردم رقیه س ازبس آقا غم دیده ... عرق شرم آمد از این حرفم ... قلم افتاد از دستم ... بغض آمد به سراغ من لیلا .... گفتم به خدا ...‌ حاجتی دارم ای خدا .... حاجتم این است تا قیامت ،کل روزم باشد درس عاشورا یا حسین ع🖤🖤🖤 لیلا اسربار ┏━━━🍃🥀━━━┓ ⠀ @Nok_Ze ┗━━━🥀🍃━━━┛