#خاطــره[🎞]
رفـیـقشـهیـد:
جز اعضای اتاق فکر ستاد انتخاباتی
برادرش بودم همیشه به جلسات دیر
میرسیدم یروز که قرار بود بود همه
توی جلسه باشن و کسی غیبت نکنه
طبق معمول دیر رسیدم،خیلی گرسنه
بودم قبل اینکه برم داخل اتاق دیدم
روی میز سالن یه جعبه شیرینی و
شربت هست،منم با خیال راحت نشستم
و خوردم بابک بالای پله ها بود منو
نمیدید بهم زنگ زد منم با دهن پر گفتم
داداش دارم میام دو دقیقه دیگه
اونجام همونطور که داشتم میخوردم
در اوج گرسنگی یکی از پشت دستشو
گذاشت رو شونم و به حالت شوخی
گفت:علی کارد بخوره به شکمت بچه ها
همه منتظرتن گفتم:به به آقا بابک خوبی؟؟
دید نه گرسنه ام گفت: علی بردار جعبه
شیرینی رو با خودت بیار بالا تو از گرسنگی
میمیری گفتم:تو که میدونی من گرسنه باشم
راه خونمو گم میکنم گفت:اره مطمئنم به
دونستن نیازی نیست...[🙃]
#شهیدبابڪنورے♥️🍂
@khoshtipasemani