زنگ زد گفت:
همین الان وسایلتو جمع کن،
دوروز بریم قم!!
گفتم: بابک جان میشه چند روز دیگه بریم؟؟!
گفت: نه همین الان🙏
با اصرارم که بود دوتایے راه افتادیم از رشت رفتیم قم...
اونجا ازش پرسیدم: بابک این همه
عجله و اصرار برای چی بود❓
گفت:
برای فرار از گناه!
اگه میموندم رشت، دچار یه گناه میشدم...
برای همین اومدم به حضرتمعصومه(س) پناه آوردم!(∗❛ัᴗ❛ั∗)
راوی: رفیق شهید
📍معتبرترین کانال رسمی شهید بابک نوری هریس👇
https://eitaa.com/joinchat/2688090130C327b46dad6