🔴 😳 بود از زندگیمون میگذشت و از بچه خبری نبود تااینکه مادرشوهرم با همکاری شوهرم دست بکار شدن برای راضی کردن من واسه همسر دوم و اوردن نوه😏 😭روزگارم سیاه شد هرشبم گریه بود😭 بخودم اومدم دیدم دارم میرم خاستگاری واسه شوهرم بعد از یه ماه خون گریه کردنام بلاخره شوهرم از یه خانم مطلقه خوشش اومد و قرار شد توافقی عروسی کنن و بعد از بچه دار شدن خانمه بره دنیا رو سرم خراب شد😔 😭شب عروسیشون به خواست همسرم رفتم شهرستان خونه مادرم و..... 🔴ادامه در اینجا👇 https://eitaa.com/joinchat/3439394855C39ad288277 💞📜حکم شرعی و از طـــریق تــماس 💔☝️