کیمیای سعادت (همسران)
⭕️همه دور تا دور سفره نشسته بودیم؛ پدر و مادر مهدی، خواهر و برادرش. من رفتم توی آشپزخانه چیزی بیاورم. وقتی آمدم، دیدم همه نصف غذایشان را خوردهاند،
ولی مهدی دست به غذایش نزده تا من بیایم...
📚خاطره از همسر شهید
#شهید_مهدی_زینالدین
@kimiayesaadat1