. از مرکب‌ها فرود آمدیم و همه یک جا جمع شدیم. فرش‌هایمان را روی خود انداختم و شروع به گریستن کردیم و به حضرت رضا علیه السلام متوسل شدیم. در میان مسافران مردی صالح و اهل علم بود. همین که چشمش به خواب رفت، حضرت رضا علیه السلام را در خواب زیارت نمود، که به او فرمود:: «برخیز! که دستور داده‌ام چراغ‌ها را بالای مناره‌ها روشن کنند. شما به طرف چراغ‌ها حرکت کنید.» همه برخاستیم و به طرف چراغ‌ها حرکت کردیم که ناگاه شما را دیدیم.»‌ای نفست چاره‌ی درماندگان جزتوکسی نیست کس بی‌کسان چاره‌ی ما ساز که بیچاره‌ایم   گر توبرانی، به که روی آوریم یار شوای مونس غمخوارگان   چاره کن‌ای چاره‌ی بیچارگان قافله شد، بی کسی ما ببین‌   ای کس ما بی‌کسی ما ببین پیش تو با ناله وآه آمده‌ایم    معتغذر از جرم و گناه آمده‌ایم انتهای پیام/ کپی از مطالب؟! کاملا آزاد @Kocheh_Shohada