خانم برهانی جان بزرگوار ندیده دقیقا روز دوم ماه رمضان ساعت دو نیم نیمه شب وحشت زده از خواب پریدم خواب بسیار بسیار بسیار وحشتناکی دیدم وقایع قبل از ظهور بود به غایت وحشتناک وحشتناک وحشتناک همه فرار میکردن خود من هم در خواب دنبال خانواده‌ام رفتم تا فرار کنیم در خواب پس از طی مسافتی به محوطه ای بزرگ رسیدیم که عده‌ی کثیری به اونجا پناه برده بودند همه‌ی آن جمعیت کثیر بسیار بسیار بسیار مومن قرآن خوان ،نماز خوان،نماز شب خوان اما هیچ کدوم هیچ کاری برای یاری امام زمان انجام نمی‌دادند فقط ایستاده و نظاره گر بودند، در خواب به قلبم امر شد که به نیت ظهور و سلامتی آقا صاحب الزمان عج بلند پنج صلوات بفرستم تا دیگران با من همراهی کرده برای فرج صلوات بفرستند بنده هم این جمله را بلند فریاد کردم در خواب قلبم شاد بود که الان چه صدای بلندی از این جمعیت بلند میشه اما.......اما متاسفانه از این جمعیت کثیر به جز عده‌ای اندک برای فرج صلوات نفرستادن و همه فقط نگاه می‌کردند گویا هیچ نمی‌شنیدند اینجا بود وحشت زده از خواب پریدم