پرستاردلبہدریازدوگفت:
_سعیدراببرجمڪران. . .
مادرسرشرابالآوردوزلزددرچشمانپرستار.
مهربانےچشمانشراباورڪرد،نامِجمڪران،
مثلآبخنڪےبودبرایش.چہبودڪہتاحالا
ندهدهونچشیدهبود؟!
دستگرفتبہزانوانشوبلندشد،ایستاد
مقابلاووگفت:
_اینجمڪرانچیست؟شربتیاقرصاست.
هرچہهستمنهمینرابراۍسعیدممیخواهم!
دلشفریادمیزدڪہامیدداشتہباش،دواۍدرد
سعیدهمیناست.پرستارگفتنہقرصاستو
نہشربت،مسجدۍاستبہنامامامِزمان.عج.
محلامنواماناست.شفاۍقلباستودرمان
درداست.
□
مادروسعیدوآمبولانسےڪہبہسمتقم
راافتادهبودند،یعنےحرڪتےڪہآغازۍ
داشتوامیدۍبراۍادامہ.
نگاهشبہگنبدطلاۍفاطمہۍمعصومہ
ڪہافتادزمزمہڪرد:
_مےرومشفاۍپسرمرابگیرم.
ساڪنجمڪرانشد.اینآخرینراهمادرِ
بلوچنبود.اولینروزنہۍنورانےبودڪہ
دلهاۍبسیارۍراروشنمےڪرد.
اتاقےدرمسجد،شدمحلاستراحتسعیدۍ
ڪہنہحرفے،نہغذایے،نہدارویے،نہ...
رختخوابےپهنبودوبدنےپردردونحیف...
فقطافتادهبودومیدیدومےشنید.
وجمڪرانباآنصحنبزرگش،باگنبد
فیروزهاۍاش،بازنومردۍڪہهرروز
مےآمدندومےرفتند.
وجمڪرانبابیماراختصاصےاش،بامادردل
شڪستہاش...باروضہهاۍفاطمیہاش...
ادامہدارد. . .
#دلهاےامیدوار✨
#کپی🚫