🔰 تاثیر تحولات اجتماعی در مناسبات زندگی شیعه و سنی! ❇️ در مناقشات کنونی حول مساله اجتماعی مسلمین شاهد آن هستیم که همچنان تلقی های تاریخی و استناد به تجارب گذشته ای چون ، مورد عنایت برخی عزیزان است حال آنکه شرایط امروز جهان و همچنین مناسبات اجتماعی مسلمین، تحولات مهمی را به خود دیده و همین کافی است که به قول معروف وقتی «موضوع» تغییر کرده، مجتهد آگاه به شرایط زمان و مکان، باید تغییر در «حکم» را نیز قائل بشود و استصحاب جاری نکند! ❇️ در این مجال، به اختصار به این سه مهم اشاره خواهد شد و طبعا انتظار آن است که با لحاظ این شرایط، مسائل حیطه مناسبات اجتماعی میان شیعه و سنی مورد بازنگری های جدی قرار بگیرند. 1⃣تحول از نزاع مذهبی به تقابل تمدنی اولین و مهمترین تمایز دوره کنونی با دوره گذشته که شیعیان صاحب حکومت گسترده و قوی شدند یعنی دوره صفوی، این بود که غرب پس از در حال قدرت یابی تدریجی بود و گرچه پدیده شوم غربی در حال دست اندازی به کشورهای مختلف جهان بود ولی قدرت او در حدی نرسیده بود که بتواند بخش های مهمی از مناطق مسلمان نشین جهان که تحت حاکمیت سه اسلامی بزرگ یعنی گورکانیان، صفویه و عثمانی بودند را اشغال کند از همین رو اساسا احساس خطر از ناحیه آنان خصوصا قبل از قرن نوزدهم، احساس نشده بود و شاید همین درک باعث شد که علمایی در حد علامه حلی در دوره سلطان محمد خدابنده و بعدها محقق کرکی در دوره شاه اسماعیل، «تصریح» به لعن را هم جزوی از اصول به حساب بیاورند که البته در همان دوره هم صدمات بسیاری به مسلمانان زد! 🚨 سلطان سليم، حاکم به مقابله با این توهین ها پرداخت و جنگهای خونینی که انرژی مسلمانان را به هدر می داد بین ایران و عثمانی در گرفت و هزاران نفر کشته شدند ولی باز هم این دو قدرت، چون احساس خطری از قدرت رو به رشد اروپاییان نداشتند، نگرانی شدیدی از این نزاع مذهبی نکردند و تنها زمانی از خواب بیدار شدند که انگلیس و فرانسه تا دندان مسلح و پیشرفته به سراغ این قدرتها آمده و آنان را بطور مستقیم یا غیرمستقیم رقم زدند! 👌 گرچه حتی قبل از فروپاشی این قدرت ها، روشنفکرانی چون سیدجمال و شاگردانش پروژه «اتحاد اسلام» را فریاد می زدند ولی دیر شده بود و کار از کار گذشته بود! فقط بعد از وقوع فروپاشی و حضور مستقیم و غیرمستقیم استعمار و هتک حرمت ناموس مسلمین و غارت اموال آنان بود که احساس خطری مشترک در میان شیعه و سنی به طور جدی شکل گرفت. آنان تازه فهمیده بودند که دست نشانده هایی چون یا رضاخان از این حیث که هر دو می خواهند چادر از سر زن مسلمان بکشند تفاوتی ندارند و در این عمل، اصلا توجهی به مذهب مردمان نمی کنند! 💎 این درک مشترک بتدریج توسعه یافت تا جایی که منجر به شکل گیری «مجمع تقریب» با سردمداری علمای بزرگ شیعه و سنی شد و رویکرد و تقریب، به شعاری ثابت در میان اهل تفکر و تامل بدل گشت. این درک تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران و پس از آن نیز وجود داشت. البته دشمن تلاش کرد تا روی کار آمدن «شیعیان مذهبی» در ایران پس از انقلاب را دائما به «احیای مجدد صفویه» تعبیر کند و میان اهل سنت نوعی هراس را بازنمایی نماید ولی سیره و مسیر انقلاب به نحوی بود که احساسات مذهبی را تحریک نمی کرد و اتفاقا روی مشترکاتی چون لزوم احیای عزت از دست رفته مسلمین و بازپس گیری «فلسطین» اشغال شده، تاکید می کرد که مطلوب همگان بود. 👈 هنوز و با وجود عیان شدن پروژه های استعماری در این سده که به وضوح، جهت گیری «ضد اسلامی» دارند و از پوشاندن آن نیز ابا نمی کنند اما هستند روحانیونی از شیعه و سنی که «دیگری» خود را با حس نوستالژیک صفوی – عثمانی در درون اسلام تعریف می کنند و باصطلاح دو گانه شان دو گانه شیعه - سنی است! چیزی که امام سعی کرد آنرا به دو گانه اسلام ناب – اسلام آمریکایی تبدیل کند و ذیل آن شیعه همسو با استیلای تمدن غرب یعنی شاه را در کنار سنی همسو با آنان یعنی آل سعود و در زمره قرار بدهد! چیزی که هنوز به باور خیلی ها بدل نشده است. 2⃣ توسعه رسانه ها و شبکه های اجتماعی زمانی کتاب در دسترس همگان نبود و نوشتن ردیه های اعتقادی، هر چقدر هم که تند و پرغلظت بودند، موجب تحریک عوام الناس نمی شد لذا علمای شیعه و سنی در دفاع از عقاید خود، ردیه های متعددی نوشته اند. بعبارتی کتاب در آن دوره، با که امروز از آن سخن می گوییم تطابق داشته است. ⚠️ امروزه اما مساله به کلی تفاوت کرده است. کوچکترین خاطره به نقل از کتاب خانم بیل کلینتون مدتها محل بحث و مناقشه رسانه های جمعی می شود. همه ردیه های گذشته و کتاب هایی که در تاریخ نگاشته شده اند، به طور علنی و با زوم دوربین های شبکه های ماهواره ای به معرض دید همگان گذاشته می شوند!