✿﷽✿
👤معرفی جَون، شهید کربلاء
◼️جَوْن غلام سياهى بود كه اميرمؤمنان على(عليهالسلام) او را خريدارى كرد و به ابوذر غفارى بخشيده بود. او در ربذه ـ تبعيدگاه ابوذر ـ همراه ابوذر بود و پس از شهادت ابوذر در سال ۳۲ هجرى به مدينه بازگشت و در خدمت اميرمؤمنان على(عليه السلام) و سپس امام حسن مجتبى(عليه السلام) و پس از آن در خدمت امام حسين(عليه السلام)بود. او به همراه امام از مدينه به مكه و از آنجا به كربلا آمد.(۱)
◻️امام حسین(عليه السلام) در روز عاشورا به وى فرمود: «أَنْتَ فِي إذْن مِنّي، فَإِنَّما تَبِعْتَنا طَلَباً لِلْعافِيَةِ فَلا تَبْتُلْ بِطَريقِنا»؛ تو از جانب ما آزادى! تو در جستجوى عافيت با ما همراه بودى، پس خويش را در راه ما گرفتار مكن.
👤«جون» خود را به پاهاى حضرت انداخت و ملتمسانه عرض كرد: «يَابْنَ رَسُولِ الله! أَنَا فِي الرَّخاءِ أَلْحَسُ قِصاعَكُمْ وَفِي الشِّدَّةِ أخْذُلُكُمْ؟»؛ پسر پيامبر! در خوشىها كاسه ليس خانه شما بودم حال در گرفتارى رهايتان كنم؟
⬅️ آنگاه افزود: «وَ اللهِ إِنَّ ريحِي لَمُنْتِنٌ وَ إِنَّ حَسَبي لَلَئيمٌ وَ إِنَّ لَوْنِي لاََسْوَدٌ فَتَنَفَّسْ عَلَيَّ بِالْجَنَّةِ لَيَطيبَ ريحِي وَ يَشْرُفَ حَسَبِي وَ يَبْيَضَّ لَوْني لا وَ اللهِ لا أُفارِقُكُمْ حَتّى يَخْتَلِطَ هَذَا الدَّمُّ الاَْسْوَدُ مَعَ دِمائِكُمْ»؛ به خدا سوگند مىدانم بويم ناخوشايند، حَسَبم ناچيز و چهره ام سياه است پس بهشت را بر من ارزانى دار تا بويم خوش و حَسَبم شريف و سيمايم سفيد گردد. به خدا سوگند از شما جدا نخواهم شد تا اين خون من با خون شما بياميزد. (۲)
◻️پس از اين گفتار، امام به وى اجازه داد. او شادمان به سوى ميدان شتافت و اين رجز را مى خواند:
◼️«كَيْفَ تَرَى الفُجّارُ ضَرْبَ الاَْسْوَدِ
* بِالْمُشْرِفيِّ الْقاطِعِ المُهَنَّدِ(۳) أَذُبُّ عَنْهُمْ بِاللِّسانِ وَ الْيَدِ * أَرْجُو بِهِ الْجَنَّةَ يَوْمَ الْمَوْرِدِ»(۴)
◻️فاجران، چگونه ضرب شمشير اين غلام سياه را مىبينند؟ شمشيرِ برّان و جداكننده و آب ديده. من از آل پيامبر (صلى الله عليه وآله) با دست و زبانم دفاع مى كنم و با آن اميدوارم روز قيامت بهشت نصيبم گردد.
◼️سپس جنگيد تا به فيض شهادت نايل آمد. امام بر بالين وى حاضر شد و اين گونه در حقش دعا كرد:
🤲 «أَللّهُمَّ بَيِّضْ وَجْهَهُ، وطَيِّبْ ريحَهُ، وَاحْشُرْهُ مَعَ الاَْبْرارِ، وَعَرِّفْ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد»؛ خدايا چهره او را سفيد گردان، و بوى او را خوش گردان، و او را با ابرار محشور كن و بين او و محمد و آل محمد (در بهشت) آشنايى برقرار ساز.(۵)
⭐️ از امام سجّاد(عليه السلام) نقل شده است: آنگاه كه جمعى براى دفن شهيدان كربلا حاضر شدند، پيكر جون را در حالى يافتند كه با گذشت چند روز بوى بسيار خوشى از آن به مشام مى رسيد.(۶)
آرى هنگامى كه معرفت غلامى چنين باشد، اصحاب و ياران خاص در چه پايه اى از معرفت خواهند بود!(۷)
📚پی نوشت:
(۱). رجوع شود به: ابصار العين، ص ۱۰۵.
(۲). مقتل الحسين مقرّم، ص ۲۵۲؛ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۲۳؛ نفس المهموم، ص ۱۵۰ و اعيان الشيعه، ج ۱، ص ۶۰۵.
(۳). اعيان الشيعه، ج ۴، ص ۲۹۷ .
(۴). بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۲۲-۲۳ .
(۵). بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۲۳؛ نفس المهموم، ص ۱۵۰ و مقتل الحسين خوارزمى، ج ۲، ص ۲۴ .
(۶). بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۲۳ .
(۷). گردآوري از کتاب: «عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها»، سعید داودی و مهدی رستم نژاد، (زیر نظر آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى)، امام على بن ابى طالب(عليه السلام)، قم، ۱۳۸۸ هـ.ش، ص ۴۶۸.
📱 آدرس سایت و شبکههای اجتماعی👇
🌐
https://yek.link/komeilyir/
◦◦◉✿
#مرکز_انوار_توحید ✿◉◦◦