وقتی شناختمت فقط ۱۲ سالم بود، وقتی پدرم ازت تعریف کرد با عشق پای حرفاش نشستم..وقتی میگفت خبر شهادتت و آوردن و هیچکس باورش نشد چون انتظاری نداشتن که بری سوریه و...شهید بشی...همیشه به خودم افتخار کردم که همشهری مثل تو دارم...به خودم افتخار کردم...یا بگم به بابام حسادت کردم که همکارت بود و...
خدا کنه که منو به عنوان خواهرت قبول کنی...
داداش بابک...
شهادتت مبارک شهید خوشتیپ 🥺♥️✨