قشنگ­ترین شب دنیا پیامبر عزیز ما در حال نماز خواندن بودند. شب بود و همه جا تاریک تاریک. ستاره­های زیادی در آن شب زیبا در حال چشمک زدن بودند. آن شب شبی زیبا و آرام بود. اصلا با شبهای دیگر فرق می­کرد. در آن هنگام فرشته مهربان خدا ، منتظر شد تا پیامبر عزیز ما نمازشان را تمام کنند. بعد از آن به پیامبر(ص)سلام کرد و گفت: ای پیامبر خدا! خداوند مهربان از من خواسته تا همه حرفهایش را برای شما یکجا بگویم. پیامبر هم که همیشه از شنیدن حرف های خدا خوشحال می شد ،این بار وقتی شنید قرار است همه حرف­های خدای عزیز و مهربان  یک­جا برای او گفته شود، خوش­حال شد و با دقت گوش کرد. بله در آن شب زیبا حرف­ های خدا ،که در قرآن آمده یک جا بر پیامبر خوانده ­شد.