شعر کودکانه يک نفر مي آيد مادرم مي گويد يک نفر در راه است از صداي پايش دل من آگاه است وقتي او مي آيد قاصدک مي خندد راه هاي غم را بر همه مي بندد ابرها مي بارد چشمه ها مي جوشد هر درختي در باغ رخت نو مي پوشد مادرم مي گويد روي ماهش زيباست گر چه از او دوريم او هميشه با ماست