#آقاعلیرضا
انقده زود بزرگ شدی
که نفهمیدیم چطووووری🥺
دیشب موقع خواب اومدی کنار منو بابا کلیییی باهم خاطره بازی کردیم🔮
🌺 از اولین
ملاقاتمون بعد از تولدت گفتیم
وقتی که با اولین نگاه عاشقت شدم و گریه کردم از اولین مادر شدن
وقتی که بابا
دستای کوچولوتو تو دستش گرفت نگاهت میکرد و قربون صدقه ت میرفت🥺
🌺 وقتی که
رفلاکس شدید داشتی و
روز شب بی قرار میشدی و منو بابا دائم رو دستامون تاب ت میدادیم
بلکه آرووم بشی و آرووم بشیم🥲
🌺 وقتی که
سینه خیز میکردی و دنبال توپ کوچولوی قرمزت رفتی پشت بخاری و منو بابایی در بدر دنبالت میگشتیم 😂
🌺 وقتی که
داداش چند روزه بود و تو یک سال و نیمه از پاهای داداش گرفتی و کشون کشون کشیدیش لبه ی تخت و من سر رسیدم و کلییی بغلت کردم
تا حسادت پنهانت کوچولو و کوچولوتر شه..😅
مامانی کنار هم چقدر بهمون
خوش گذشت و خواهد گذشت ان شاءالله
برای تو مادر بودن لطف بزرگی بود که خدا شامل حالم کرد..😭
در پناه خدا
سرباز مهدی بشی جااااان دلم..🤲
دوستت دارم رفیق کوچولوی مامان❤️
.