🔰عبدالمهدی برایتان می ماند 🔸شش ماهه بود که مریض شد. مریضی سختی عبدالمهدی را از پا انداخت! دکترها گفتند فایده ندارد ، زنده نمی ماند؛ حیرت و غصه کنار هم آمده بود سراغ پدر و مادری که داغ کودکانِ قبلشان را هم تجربه کرده بودند. 🔸مادر به دلش افتاد که او را نذر کند، و نذر اربابش کرد. 🔸تاریکی رفت و روشنایی آمد.امید که در خانه قدم بگذارد، شور و نشاط هم می آید؛ نذر آقایی ابوالفضل کردند و گوسفندی که برای او قربانی شد و به فقرا رسید. 🔸همان ساعت های دلگیر بود که مادر می گوید: متوجه نشدم بیدار بودم یا کمی خوابم برد.. اما شنیدم کسی کنارم زمزمه کرد: عبدالمهدی برایتان می ماند. ✍️منبع: کتاب «عبدالمهدی» 🔶کمیته مرکزی خادم شهداء استان کرمان👇 ┄┅•═༅𖣔✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌺✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖣔༅═•‏┅┄ ╭═━⊰ 🍂🌺🌷🌺🍂 ⊱━═╮ https://zil.ink/koolebarkerman ╰═━⊰ 🍂🌺🌷🌺🍂 ⊱━═╯ ┄┅•═༅𖣔✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌺✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖣔༅═•‏┅