آیا حرامیانی که نهج‌البلاغه را پرچم عثمان کردند تا قرآن را به زیر بکشند و حاضر بودند مؤمنین را به خاطر خلخال زن یهودیه به قربانگاه برانند؛ غیرت‌شان برای زن مسلمان شیرازی نمی‌جنبد؟! انگار می‌کنی این اصلاحطلبان شیر بهاییت خورده‌اند و بر سر سفره سلفی‌های وهابی پروار شده‌اند و در کلاس درس یهودیت افراطی پنهان‌کاری آموخته‌اند. آنقدر نفاق انبار کردند که خواهی نخواهی تمام رفتار و سکنات و گفتار و سکوتشان مسموم و متعفن به اراده شیاطین جنی و انسی شده است. همه حرامزاده نیستند، همه حرام‌لقمه نیستند، اما حرام‌کارند و گرنه حرم‌ستیزی و حرمت‌گریزی تا این حدّ توجیهی ندارد. آیا ناموس ندارند یا ناموس نمی‌فهمند؟! این چه احساس تکلیف اجتماعی برای تشییع فاحشه است که در اینها می‌جوشد و چه علقه‌ای با فساد و فتنه دارند؟! چرا ساکتند؟! انگار مرده‌اند؟! آیا مردی وجود ندارد در میان آنان؟! آی بزرگانی که در لایه‌های تو در توی آقایی خود پنهان شده‌اید و آبرو احتکار می‌کنید، کی احساس تکلیف خواهید کرد؟! کورید؟! کرید؟! یا لال؟! وای بر شما...