محمد، هنگامی که در تهران بود سعی می کرد حتما به خانواده شهدای مفقودالاثر سر کشی کند. او همیشه طوری رفتار می کرد که انگار تمام دوران جنگ را در منطقه بوده و همتی رزمنده گونه داشت. ✌️
وی در برگزاری مراسم یادواره شهدا و مناسبت های بسیج فعالیت می کرد و از آنجایی که روابط عمومی خوبی داشت در تهیه امکانات برای این قبیل کارها تلاش زیادی می کرد. آخرین بار که می خواست برای تفحص برود یک شب بعد از شب های قدر بود. با تک تک افراد خانواده خداحافظی کرد حتی از فردی که او را در مسیر تا جایی رسانده بود نیز حلالیت طلبیده بود.❗️
محمد قبل از شهادت، دفترچه تلفن و کارت هایش را در دستگاه خردکن ریخت و به عکاس سفارش کرد تا از او عکس بگیرد که بعدا به دردش می خورد. حتی انگشترش را هم بخشید و اینها آخرین ورق های دفتر خاطرات زندگی اش بود و بالاخره در 26 آذرماه سال 1380 در منطقه فکه بعد از عید فطر حرفی که همیشه می زد به حقیقت پیوست:” من مال این دنیا نیستم” و شعرش که دائم زمزمه می کرد بر سنگ مزارش نقش گرفت:
عشق است در آسمان پریدن
عشق است در خاک و خون غلطیدن🌹
و عاشقان شهادت، برسنگ یادبودش در بهشت زهرا(س) قطعه 27 و مزارش در امامزاده عباس چهاردانگه، آوای یس و الرحمن می سرایند تا عهد دوستی و پویندگی راهش را همواره به یاد داشته باشند💔
شهید تفحص محمد زمانی🌹
🌹با ما همراه باشید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1460207616C8e140b4bdf