غروب پنجشنبه‌ای مرا دید که لباس پوشیده‌ام تا به کانون بروم. گفت: به سلامتی کجا؟ گفتم: دعای کمیل. گفت: دعای کمیل چیه؟! منم می‌تونم بیام؟! گفتم: برا رفتن به مراسم دعا از کسی اجازه نمی‌گیرن او آن شب با ما آمد. عربی را به واسطه ی پدری که مراکشی بود و عرب‌زبان، به‌خوبی می‌دانست. تا آخر مجلس نشست. حال خوشی پیدا کرد. توسل آن شب و اشک و انابه‌ی او برای ما که مسلمان آبا و اجدادی بودیم، دیدنی بود و جان‌فزا. هفتهٔ بعد، ظهر پنجشنبه از راه رسید؛ با لباس مرتب و معطر. گفتم: خیره ان‌شاءالله! عزم سفر داری؟ گفت: نه، اومدم بریم دعای کمیل! من متحیر و مبهوت نگاهش کردم و گفتم: الان؟ هنوز تا شب، فرصت زیاده. گفت: می‌دونم، اما دلم برای دعای کمیل تنگ شده. بی‌تاب بود. این را همه ی ما فهمیده بودیم. هر کس از او می‌پرسید: چه چیز تو را شیعه کرد؟! با صراحت پاسخ می‌داد: دعای کمیلِ علی ژروم ایمانوئل کورسل، تنها شهید اروپایی دفاع مقدس متولد فرانسه است که پس از تشرف به دین مبین اسلام به «کمال کورسل» تغییر نام داد. ‎‎ https://eitaa.com/joinchat/1460207616C8e140b4bdf