باسمه تعالی
کارگزار تراز انقلاب در سیره شهید جمهور
هفتم تیر یادآور شهادت بزرگ مرد عرصه اندیشه و انقلاب ، شهید بهشتی (ره) است . کسی که بزرگی نقش آفرینی و منزلت آن را باید در تعبیر معمار کبیر انقلاب از ایشان به « امت » باید جستجو نمود که به جهت ارج نهادن به مقام شامخ این شهید عزیز و به پاس خدمات شایان ایشان در سنگر های مختلف و به ویژه در حوزه تقنین و سیستم قضائی مبتنی بر تراث فقه شیعه ، همه ساله هفته منتهی به سالروز شهادت ایشان به هفته قوه قضائیه نامگذاری شده است که ضمن گرامیداشت یاد و نام همه شهدای انقلاب خصوصاً شهدای 7تیر و نظام قضائی ؛ هفته قوه قضاییه را به همه تلاشگران سنگر مهم دادخواهی و بسط عدالت تبریک گفته و باید اذعان داشت که حقا فعالیت در این سنگر به جهت نوع اشتغال و سطح انتظاری مراجعه کنندگان ، در عین خدمترسانی بعنوان کارگزاران نظام ؛ عاملی مهم و نمادی برجسته برای تولید ثروت اجتماعی برای نظام اسلامی از حیث کارآمد نشان دادن سیستم حاکمیتی برای مبارزه با بی عدالتی و بسط عدالت در جامعه و یا خدای ناکرده ناکارآمد نشان دادن نظام و هزینه تراشی برای آن در صورت عملکرد غیر مناسب با تراز نظام اسلامی بحساب می آید و لذا بجهت همین نقش آفرینی دوسویه ، در آموزههای اجتماعی شریعت شاهد آن هستیم که بخش مهمی از احادیث در خصوص « اصل ساختار قضایی ، نحوه رفتار کارگزاران قضایی و نحوه نظارت حاکمیت بر عملکرد نظام قضایی » می باشد .
اما امسال این روز تقارن یافته با چهلمین روز شهادت شهید جمهور و هیات همراه آن که مستلزم توجه به هر دو شخصیت در این روز است . هرچند که صرف این تقارن خود میتواند موضوع بحث بوده باشد اما وجه مشترک این دو شخصیت ، قابلیت رفتاری و اندیشه ای آنان برای قرار دادن شخصیت فکری و اندیشه ای آنان نسبت به اصل نظام و جامعه از یک سو و فرصت خدمت از دیگر سو ، بعنوان دو نماد و الگوی عینی در تعریف کارگزار نظام اسلامی متناسب با فضای دو چله انقلاب یعنی دو ثبات و تثبیت انقلاب است لذا در ادامه تلاش می شود در یک بیان انطباقی با محوریت این دو شخصیت بخصوص شهید جمهور به مواردی تحت عنوان معیار تعیین کارگزار نظام اسلامی ، تقدیم شود .
1) چگونگی تنظیم رابطه کارگزار و منبع مشروعیت بخشی در نظام سیاسی اسلام
از معیار های مهم برای ارزیابی شخصیت کارگزار در هر نظام سیاسی و بخصوص نظام سیاسی اسلام در کنار تعهد و کارآمدی ، چگونگی تظیم رفتار و رابطه کارگزار با راس هرم سیاسی و به تعبیر دینی رابطه کارگزار با امام و پیشوای خود است به طوری که در این رابطه آنچه باید دیده شود امام و نقطه راس هرم و اصل نظام است نه کارگزار نظام اسلامی که این نوع رفتار را در سیره شناسی علوی مکررا قابل ترسیم و برجسته سازی است .
بعنوان نمونه آنجایی که علی (ع) از سوی نبی در شب لیلة المبیت مامور به جان نثاری می شود ؛ آنچه از علی (ع) شنیده می شود ؛ سوال از این است که آیا با این کار شمای نبی سلامت خواهید بود یا نه ؟ و یا در داستان اراده قیام علی (ع)بعد از توهین به فاطمه (س) و سکوت چندین ساله ، آنچه مهم بوده ، اسلام و بقای آن بوده است و لو در این مسیر خار در چشم و استخوان در گلو بخواهد شاهد رنجش خاندان علوی باشد و موارد بسیار دیگر که صرفا راس هرم و اصل نظام مهم بوده و نه جایگاه کارگزار . این نکته مهمی بوده که در بسیاری از دولتهای بعد از انقلاب ، موجب برخی لغزش ها و انحرافات بخصوص در گردنه های سخت تاریخی شده است .
در سیره شناسی این دو شهید بخصوص شهید خادم الرضا این ویژگی بسیار ملموس و برجسته است که تمام دغدغه آنان در تمامی کنش ها و واکنش ها ، امام امت و رهبری و نظام بوده است حتی اگر محکوم به سکوت و اغماض از حقوق حقه خود می شده اند که از جمله در :
الف : وقتی به شهید جمهور گفته میشود : خط شما و رهبری یکی است در جواب بیان می داشته اند که یک خط بیشتر نداریم و حمله سرباز خط رهبری هستیم و هرگز در مسیر اعمال قدرت سیاسی ، شکوه و پایگاه اجتماعی مکسوب شده از فعالیت اجتماعی مانع از دیده شده رهبری و هرم نظام سیاسی نمی شده است و یا وقتی به رسم ادب و تشکر در جمعی قرار می گرفته و دعا برای سلامتی ایشان مینمودند ، سریع و صریح در جواب میگفتند که دعا برای آقا کنید تا ما هم در رکابش سربازی کنید و از این قاعده است آنچه که استقبال مردمی را به هم نه برای خود و خدماتش بلکه به حساب نظام و رهبری میگذاشت تا از این طریق روش هدایت و گم نشدن در هیاهوی تحولات سیاسی را بیاموزد .
در یکی از جلسه رسمی هیات دولت ، وقتی مورد نقد و درخواست همکاران خود برای کشاندن مباحث به مجمع نشخیص یا رهبری قرار می گیرد ؛ در جواب ضمن اعتراف به وجود چنین حقی و دانستن این مسیر برای حق خواهی ولی سخن از پریشان خاطری رهبری و مردم به میان می آورد و موارد متعددی که سعی کرد به مخاطب خود بفهماند در این مسیر فقط باید اصل نظام و راس هرم یعنی