*✍🏻 دلنوشته* : در جوار کوچههای انتظار
*🍁مولای غریب و تنهای من*
*پدر مهربان اهل عالم*
میخواهم غربتت را حکایت کنم؛
غربتی که دوازده قرن است ریشه دوانیده!
غربتی که اشک آسمان و زمین را جاری ساخته!
غربتی که حتی برای برخی مُحبّانت، غریب و ناشناخته است!
غربتی که اجداد طاهرینت پیش از تولدت بر آن گریستهاند!
و من از تصوّر این غربت و غم ناتوانم...
…از آنانی بگویم که خاطر شریفت را میآزارند؟
از آنها که دستان پدرانه را خونریز معرفی میکنند؟
از آنها که چنان برق شمشیرت را به رخ میکِشند،
که حتی دوستانت را از ظهورت میترسانند!؟
از آنها که تو را به دور دستها تبعید میکنند؟
از آنها که تو را دست نیافتنی جلوه میدهند؟
از آنها که به نام تو مردم را به دکانهای خود فرا میخوانند؟
… از خود آغاز میکنم که اگر هر کس از خود شروع کند، امر فرج اصلاح خواهد شد.
میخواهم به سوی تو برگردم.
یقین دارم بر گذشتههای پر از غفلتم کریمانه چشم میپوشی؛
میدانم توبهام را قبول میکنی و با آغوش باز مرا میپذیری؛
میدانم در همان لحظهها، روزها و سالهای غفلت هم برایم دعا میکردی.
من از تو گریزان بودم؛ اما تو هم چون پدری مهربان، دورا دور، مرا زیر نظر داشتی.
🍁به امید آنکه نگاهت فردا بر پهنای آسمان درخشیدن گیرد
روزها را به شبهایم گره میزنم
و دست بر دعا
انتظار فردایی را میکشم که
از حریم امن خویش درآیی
و دلدادگان دیرینهات را با آب زلال مهربانیات سیراب نمایی.
راستی تو از کدامین مطلع الشمس جمعه سر بر خواهی آورد
و در کدامین آدینه دست مرا خواهی گرفت.
یا صاحب الزّمان(عج)
امروز جمعه است…
و من هنوز محصور در غربت فاصلهها…
در دیار خودخواهی…
روزهای هفته را برای رسیدن جمعه میشماریم….
تا باز بگوییم گذشت این جمعه و باز نیامدی!
*🙏🏻 آقا جان* !
*سر سجاده برايمان دعا کنید، که سخت محتاجیم.*
🍃الّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه
#مدرسه_علمیه_عصمتیه
#پایگاه_اباصالح_المهدی