⭕️ آخرین نماز روز دارد به ظهر نزدیک می‌شود. نیروها یکی‌یکی شده یا زخمی می‌شوند و مهمات دارد ته می‌کشد. الآن دیگر «تن» است که در برابر نفربر و بالگرد و موشک می‌جنگد. بیرون از کانال، آخرین رزمنده‌ها اسیر یا شهید شده و عراق تمام توان و تمرکزش را می‌گذارد روی این کانال. کمتر از چهل نیروی باقیمانده با مختصری مهمات، می‌روند انتهای کانال و از آن‌جا به سرعت خارج شده و با چندین متر دویدن و عبور از یک خاکریز، خودشان را به دومین کانال که حالت جنوبی‌شمالی داشت می‌رسانند. آتش عراق هم‌چنان ادامه دارد و تلفات می‌گیرد. کار خاصی از دست کسی ساخته نیست و باید منتظر تاریک شدن هوا بمانند تا شاید راهی برای گریز پیدا کنند؛ البته اگر تا آن موقع اسیر یا شهید نشوند. یکی از مجروحان، می‌گوید: «وقت نماز شده! آفتاب رسیده بالای سرم». نیروها با همان حال گرسنگی، تشنگی، خستگی و بدن و لباس‌های خاکی و خونی، به سختی لابه‌لای پیکرهای شهدا و مجروح‌ها جایی پیدا کرده و می‌ایستند به . قناصه‌چی‌های ماهر بعثی که از صبح تا آن موقع خیلی از بچه‌ها را شهید و زخمی کرده بودند، وقتی نماز خواندن بچه‌ها را می‌بینند، از لج‌شان شروع می‌کنند به زدن دست و پای نیروها. روایت از آزادگان عملیات خیبر از آخرین لحظات مقاومت باقیماندگان چهار گردان اعزامی لشکر 8 نجف اشرف به ماموریت طلاییه. پنجم اسفند61 در یک روز نزدیک به هزار و دویست رزمنده لشکر8 نجف اشرف و تعدادی از نیروهای آذربایجانی مامور به این یگان، شهید یا اسیر شدند. 🆔@najafabadnews_ir_shahid 🆔 http://najafabadnews.ir 🆔https://www.instagram.com/najafabadnews_ir_shahid