⭕️ تلخکامی بیشتر نیروهای لشکر8نجف بابت عقبنشینی در عملیات بدر، چندان طولانی نمیشود و چون همه تجربه کردهاند که دفاعمقدس، ترکیبی است اجتنابناپذیر از تلخیها و شیرینیها، به سرعت شرایط عادی را پی میگیرند.
چندروز بعد از عقبنشینی، در بین نیروهایی که از واحد اطلاعاتعملیات لشکر در جزیره ماندهاند، موضوع ازدواج یکی از رزمندگان مطرح میشود. حسن سلطانی، نیرویی است از معاودین عراقی که وقتی با روحانیون یا افراد سرشناس مواجه میشد، میگفت: «من دور از خانواده و در راه ماندهام و وظیفه دارید زنم بدهید.»
یدالله اسماعیلی، وقتی متوجه موضوع میشود، به سلطانی قول میدهد که در اولین فرصت، همسری شایسته از نجفآباد برای او پیدا کند. اسماعیلی، حدود دو هفته بعد همراه با سلطانی به نجفآباد بازگشته و بلافاصله شروع میکند به خواستگاری رفتن برای همرزمش. البته کارِ سختی است و در بیشتر موارد، وقتی خانوادهها متوجه میشوند که سلطانی سالها در عراق زندگی کرده و قوم و خویشی در ایران ندارد، جواب منفی میدهند.
احمد سلیمانی، ادامۀ ماجرا را چنین شرح میدهد: «چندروزی بیشتر از حد معمول در مرخصی ماندیم به امید اینکه مورد مناسبی برای سلطانی پیدا شود که نشد و بیشتر نیروها به جز اسماعیلی و سلطانی برگشتیم به خطپدافندی جزیره شمالی. چندروز بعد، پیگیریها و تلاشهای اسماعیلی ثمر داد و توانست سلطانی را پای سفره عقد بنشاند. بلافاصله هم با نقل و شیرینی برگشتند به جبهه.
یدالله اسماعیلی خودش هم با همسر شهید پاینده ازدواج کرده و یک پسر از شهید داشت و تا قبل از شهادت، فرزند دیگرش زینب به دنیا آمد. یادم هست که شبهای عملیات میگفت جلوی من اسم زینب را نیارید. به یاد دخترم میافتم و پاهایم سُست میشه.»
📌معاوِدین: در اصطلاح به ایرانیهایی گفته میشود که سالها قبل از انقلاب به عراق مهاجرت کرده بودند و صدام سال59 بیشترشان را اخراج و اموالشان در عراق را بلاتکلیف گذاشته بود.
📌 بخشی از کتاب «عبور از دجله» تاریخ شفاهی عملکرد لشکر8 نجف اشرف در عملیات بدر.
🆔
@ksn2500
🆔
aparat.com/ksn2500