خادم زینب:
لبا میگه حیدر
چشا میگه حیدر
همه چی امشب یک
صدا میگه حیدر
زمین میگه حیدر
هوا میگه حیدر
آره امشب ذات
خدا میگه حیدر
دل از ماتمش لبریزه
هوای دلم پاییزه
تا اسمش میاد رو لبهام
همه چی بهم میریزه
برا داغ حیدر ، کمه مردن حتی
شب داغ عظماست ، واویلا واویلا
یا حیدر یا حیدر ، واویلا واویلا
2
یه ور داغ کوچه ، یه ور داغ اون در
جلو چش خیسش ، کردن گلو پرپر
میپیچه تو گوشش ، صدای اون سیلی
تو قاب چشماشه ، گلی که شد نیلی
بگم چی دیده که چشمش
میافته به در میسوزه
تا زن میبینه تو کوچه
با چشمای تر میسوزه
دیده زخم بازو ، دیده زخم پهلو
صداش میزد اما ، میگرفت ازش رو
واویلا واویلا یا زهرا یا زهرا
3
دلم پر میگیره
میره سمت گودال
تنی بی سر افتاد
سر جسمش جنجال
یکی انگشتر و
یکی میبره سر
یکی بین زنها
به دنبال معجر
میسوزه میون شعله
یه طفل سه ساله تنها
تا یکی اومد با نیزه
فقط گفت ندارم بابا
با موهای سوخته
تو صحرای پر خار
یبار تو خرابه
یبار بین بازار
واویلا واویلا یا أباعبدالله
#خادم_زینب
#شور_روضه_ای
#زمینه_روضه_ای
#شبهای_قدر
#شهادت_أمیرالمؤمنین