مثِ شمعِ تویِ طوفان
داری خاموش میشی دیگه
رخِ زرد و چشم سرخت
داره از مرگِ تو میگه
میگردی پهلو به پهلو و
نمیتونی پا بشی از جات
میخوای چیزی بگی اما بسختی وا میشه لبهات
نبند چشماتُ به این زودی
تو امیدِ زندگیم بودی
نرو بی حیدر نرو زهرا
منُ بیشتر از این نزار تنها
بند دوم
چه رویاها داشتی واسه
حسنِین و زینبینِت
همه رو اروم کنم باز
نمیشه اروم حسینت
اخه عادت داره که هرشب
بزاری بالاسرش ابی
میبینی چند ، شبِ زهرا ،حسینِ تو داره بی خوابی
نداره صفا خونه ی حیدر
پیچیده نوای نرو مادر
نرو بی حیدر نرو زهرا
منُ بیشتر از این نزار تنها
بند سوم
توی کوچه ها بوی نونِ
تنورِ ما سردِ امشب
علی و سفره ی خالی
علی و اشکایِ زینب
حسن چند روزِ که یه گوشه
نشسته ساکت تک و تنها
میریزه تو ، دلش هرچی ، رو که تو اون کوچه دید زهرا
دلش میسوزه مثِ اون در
رو لبهاشِ ذکر وای مادر
نرو بی حیدر نرو زهرا
منُ بیشتر از این نزار تنها
#خادم_زینب
#فاطمیه
#واحدسنگین