🟢 وقتی در عقیده شیعه باشیم و در عمل مُرجئی!
🔹 یک وقت یک شیعی با یک مُرْجئی با یکدیگر سخت بر سر مسئله عمل مباحثه میکردند. مرجئی میگفت اساس این است که آدم ایمان داشته باشد، عمل مهم نیست. شیعه میگفت ایمان از عمل انفکاک ندارد، اگر عمل نباشد ایمان نیست. مباحثه آنها شدید شد، نه این قانع میشد و نه آن.
🔸 برای فیصله دادن به نزاع، گفتند اولین کسی که از سر کوچه پیدا شد، از او میپرسیم که حق با کدام یک از ماست. اتفاقاً اولین کسی که آمد یک نفر موسیقیدان بود (و به همین تناسب این داستان را در کتاب اغانی نقل کرده است). مرجئی خیلی خوشحال شد که عجب آدم مناسبی پیدا شد و الآن طرف مرا خواهد گرفت. به او گفتند ما چنین مباحثه ای داریم. شیعی گفت: عقیده من این است که عمل از ایمان انفکاک ندارد و سعادت انسان در گرو عملش است. مرجئی گفت: من میگویم عمل ارزشی ندارد، سعادت انسان در گرو ایمان و عقیده اوست. عقیده تو چیست؟
🔹 موسیقیدان قدری فکر کرد و گفت: «اعْلای شیعِی وَ اسْفَلی مُرْجِئ». از سر تا کمرم شیعه و از کمر به پایین مرجئی هستم. میخواست بگوید من فکرم شیعی است اما در عمل مرجئی هستم.
🔸 ما امروز وقتی وارد دنیای شیعه میشویم و به خودمان نگاه میکنیم میبینیم خودمان از سر تا قدم مرجئی هستیم. دائماً دنبال بهانههایی هستیم بلکه بهشت را با یک بهانه درست بکنیم. میگوییم بهشت را به «بها» نمیدهند، به «بهانه» میدهند.
🔹 علی بن ابیطالب علیه السلام از بهشت به «بها» تعبیر میکند و میگوید «ثمن»، ثمن اعمال شما؛ ولی ما میگوییم نه، بهشت را به «بها» نمیدهند، یعنی بهشت را نمیشود با عمل تهیه کرد و خرید، بهانه ای باید درست کرد. این نوعی گریز از واقعیت به خیال است.
🔸 وای به حال ملتی که این جور فکر کند و بگوید بهشت را به «بها» نمیدهند ولی به یک بهانه دروغین میدهند. وای به حال ملتی که پایه سعادت خود را بر وهم و خیال بگذارد.
📗 استاد مطهری، احیای تفکر اسلامی، ص۴۰-۳۹
—————————
🇮🇷
مجموعهی فرهنگی سنگر🇮🇷
🇮🇷
سنگر جنگ نرم🇮🇷
🇮🇷
سنگر سردار دلها🇮🇷