💥می خواهیم شما به جایی برسید! ♦️دو نفر مغازه دار عهده دار زندگی خانواده سیدی [فقیر] می شوند . یکی از آن دو برای تشرف به محضر امام زمان، صلوات الله علیه، ذکر سفارش شده عارف واصل شیخ رجبعلی خیاط، رحمة الله علیه، را شروع می کند . پیش از شب چهارم، یکی از فرزندان خانواده سید نزد او می آید و یک قالب صابون می خواهد . مغازه دار می گوید: مادرت هم فقط ما را شناخته، می توانی از دیگری صابون بگیری . 🔸 شب که می خوابد، متوجه می شود که از داخل حیاط او را صدا می کنند، بیرون می آید و کسی را نمی بیند . پس از آن که سه بار صدا را می شنود که با نام او را صدا می زنند، در حیاط را می گشاید و در کوچه سیدی را می بیند که روی خود را پوشانده است و آن سید خطاب به او می گوید: 💥ما می توانستیم بچه هایمان را اداره کنیم، ولی می خواهیم شما به جایی برسید . 📚 کتاب «تندیس اخلاص » ، نوشته محمد محمدی ری شهری، انتشارات دارالحدیث ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ ✔️ 🆔 @EMAM_ZAMAN256