﷽ 〽️حکایت عرفانی 🔴در حالی که چشم‌ها به خواب است عبد اللّه بن حسن می‌گوید: ✍کنیزی رومی داشتم که از حالات او تعجّب می‌کردم، بعضی از شب‌ها نزدیک من می‌خوابید، چون بیدار می‌شدم او را نمی یافتم، به دنبالش می‌گشتم، می‌دیدم در جایی از خانه سر به سجده گذاشته و می‌گوید: به محبّتی که بر من داری مرا بیامرز. به او گفتم: نگو به محبّتی که بر من داری، بگو به محبّتی که بر تو دارم. گفت: نه، او بود که به محبّتش مرا از شرک نجات داد، او بود که به عشقش بر من دیده‌ام را در این دل شب بیدار نگاه داشت، در حالی که چشم‌ها به خواب است!! 📚عرفان اسلامی،استادحسین انصاریان،جلد سیزدهم 🆔@EMAM_ZAMAN256