سالگرد شهادت بسیجی گمنام شهید محمود جان نثاری فرزندنصرالله مادر شهيد مي گويد: در همان سنين نوجواني لحظه شماري مي كرد تا محرم بيايد و لباس سياه بپوشد و در دسته هاي زنجيرزني براي امام حسين (ع) عزارداري كند و در تمام مشكلات زندگي دست به دامان امام حسين (ع) مي شد. « بچه خواهرم كه شهيد شده بود را شبي در خواب ديدم كه به من گفت: خاله آمده ام محمود را ببينم من هم به او گفتم، محمود جبهه است و به اين زودي بر نمي گردد، خواهرزاده ام گفت: تا اينكه شما غذايي درست كنيد محمود هم مي آيد، چند لحظه بعد ديدم پسرم با چهره اي نوراني وارد منزل شد و كنار پسرخاله اش نشست، همان شب بود كه فهميدم پسرم شهيد شده است» یاد همه شهیدان گرامی وراهشان پررهرو وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🇮🇷 ای با شهدا @lahzaei_ba_sh